ترجمه ی خلاصه ی قسمت 742 فصل چهارم قبول میکنم
لبخند و نگاه عاشقانه آزاد به ماهیرا
ورود به آرشیو خلاصه قسمت های فصل چهارم سریال هندی قبول میکنم
در جنگل
ماهیرا وقتی چشمای قرمز و سایه هیولا رو کنار بوته میبینه روشو برمیگردونه و فرارمیکنه.حسابی میترسه و بلندبلند جیغ میزنه.همینجور که داشت فرارمیکرد تعادلشو ازدست میده و زمین میخوره.دستاشو میبینه که خراش برداشته و داره خون میاد[خووون!!! آزادی که خون آشامه بلایی سر ماهیرا نیاره یه وقت؟؟ خون آشام ها قدرت بویایی شون خیلی قویه].ماهیرا دستاشو میبینه و نگران میشه.
برای خواندن خلاصه کامل به ادامه مطلب بروید
منبع : http://hendiya.ir
برای ادامه مطلب روی لینک زیر کلیک کنید
لینک منبع و پست :ترجمه ی خلاصه ی قسمت 742 فصل چهارم قبول میکنم
http://www.hendiya.ir/summary-episode-742-qubool-haj.html